فردادنیوز؛ آری مفت ترین مرگ بی هیچ توجیه قابل قبولی، مرگ ناشی از تصادفات رانندگی است. چون میتوانست اتفاق نیفتد و از آن گریز و گزیر بوده اگر تنها ذرهای دقت میشد. سرنوشت محتوم یا اقتضای زمانه و جبر نبوده و جای توجیه و توضیح باقی نمیگذارد.
مرگ به خاطر کهولت سن را به اقتضای زمان و روزگار نسبت میدهیم و اصلا «سن» تعیین میکنیم تا خودمان را و بازماندگان را تسلا دهیم. اگرچه سوگوار عزیز سالمند خود میشویم اما آرامآرام با این سوگ کنار میآییم و اگر چه هیچکس جای آنان را پُر نمیکند اما اگر شخص از نوع رفتار خود یا کوتاهی در مداوا یا کوتاهی در اجابت خواست هایدرگذشته احساس پشیمانی و شرمندگی نداشته باشد با گذر زمان میپذیرد و با باورهای دینی هم تسکین، آسانتر میشود. در فرهنگ ما هم تا دل تان بخواهد برای مرگ های طبیعی سخن آرامش بخش فراوان است.
یا اگر بر اثر بیماری بوده باشد نیز به خاطر مسیر درمان آمادگی قبلی ذهنی ایجاد شده و با توضیحات پزشکی پذیرفتنی میشود هر قدر غیبت فرد رنج و اندوه به بار داشته باشد اما میتوان به تقدیر نسبت داد.
حکایت جنگ هم روشن است و با شهید خواندن و دانستن قربانیان جنگ قبول ماجرا امکانپذیرتر میشود. نمیگوییم بازماندگان کنار میآیند اما این گونه مرگ، بیسبب و رایگان دانسته نمیشود. حتی نزد ناباوران به دنیایی دیگر و گونه ای از جاودانگی برای آنان قایلاند. در فرهنگ دینی و خاصه شیعی که جای خود دارد.
در سوانح طبیعی مانند زلزله یا سیل هم به ارادهای قویتر یا بیاحتیاطی نسبت داده میشود. قبل تر البته خشم خداوند از بشر دانسته می شد و اکنون چنین نگاهی غالب نیست اما باز آدمی به سبب عجز، کنار میآید.
مرگ بر اثر تصادف رانندگی اما چیست؟ مفتترین و بدترین نوع مرگ چون میتوانسته اتفاق نیفتد.
وقتی کسی عزیزی را در کرونا از دست میدهد او را یکی از دهها هزار قربانی در ایران و صدها هزار در جهان میداند و انواع دیگر.
تصادف اما چه؟ کدام یک چنین مرگی را انتخاب کرده بود؟
آنچه خانواده و دوستان و بستگان را آزار میدهد و از این رنج رهاشان نمیکند این است که قابل اجتناب بوده و میشد اتفاق نیفتد و هرگز سرنوشت محتوم فرد نبوده است «قسمت» و «پیشانینوشت» تنها برای آن است که هیچ توضیح و توجیه دیگری یافت نمیشود.
کدام قسمت و پیشانینوشت وقتی اگر راننده تریلر خواب آلود نبود، اگر پلیس راه ساعت تردد آن راننده را نگاه و کنترل کرده بود، یاحداقل اگر راننده کمی آرامتر میراند این اتفاق نمیافتاد و مسافران و همشهریانم زنده بودند.
اما دربارۀ تصادف چه میتوان گفت جز این که آدم ها در ایران به خاطر تصادفات رانندگی میمیرند چون جان، ارزان است و این مفتترین نوع مردن در این سرزمین است و به همین خاطر دردناکترین و رنج آورترین و تلخترین برای بستگان آنان.
برخی میگویند تقدیرهست چندان که نام آن هم تصادف است و ذیل سوانح قرار میگیرد.
تصادف اما برای برخورد تصادفی من و شما در فلان سفر یا آسیب جزئی در این یا آن اتفاق نه مرگهای مکرر در سوانح متعدد.
این دیگر تصادف نیست. ارزان دانستن یا بودن جان آدمیان است در این سرزمین. به خاطر فقدان آموزش، شتاب بیدلیل در رانندگی، نامتناسب بودن روند توسعه، قانونگریزی، ناکافی بودن نظارت و اولویت جریمه بر راهنمایی و هدایت، همه البته مؤثرند تا جانهای ارزان، مرگهایی رایگان را رقم بزنند.
در بروز سوانح رانندگی سه عامل انسانی، راه و خودرو را مؤثر میدانند. در نُرم و تعریف جهانی اما سه فقره نیست و چهارتاست و پلیس را هم اضافه میکنند. چرا که ممکن است که علایم کافی نصب نکرده باشند یا مدارک راننده در پلیس راه به دقت کنترل نشده باشد چرا که بیش از ساعات مشخص نباید رانندگی کند و خواب آلود نباشد یا هر مسیر رانندهای با تجربه و سن خود را میطلبد و صرف گواهی نامه کافی نیست.
در ایران البته از چهارمی نباید گفت و مسؤولان به عامل انسانی و مردم به اتومبیل و بعد جاده نسبت داده میدهند و نزد افکار عمومی نقش عامل انسانی کمتر انگاشته میشود.
در این فقره البته خواب آلودگی وعدم تجهیزات بازدارنده علت سانحه اعلام شده اما بررسیها نشان میدهد مهمترین عامل، انسانی است و بهترین اتومبیلها هم سرعت مطمئن دارند و باید مدام کنترل شوند و باید قبول کنیم بد رانندگی می کنیم.
مرگ همشهریان ما مظلومانه، تلخ و دردناک بود اما بگذارید صریح و بیتکلف بگوییم مفت بود. چون نباید، نباید میمردند. اگرچه هر مرگ اندوه به بار میآورَد اما در این فقره – مرگ مفت – نه از اندوه که از انبوهِ اندوه باید سخن گفت
در جنگ هزاران نفر میمیرند و بمب و موشک و گلوله قربانی خود را انتخاب نمیکند. در بیماری جسم در جدال قرار میگیرد و ببازد میمیرد. در کهولت نیز جز تسلیم و رضا کو چارهای؟ در تصادف اما هیچ یک نیست. هیچ انتخاب و قسمتی در کار نیست. مفتترین نوع مرگ است و اصرار دارم این جمله را مدام تکرار کنم تا به هیچ توجیه مبتذلی تن ندهیم. هیچ کس مقدر نکرده این مسافران این گونه بمیرند.
آن قدر مفت که برای دوستان و عزیزان بسیار گران و تحملناپذیر میافتد و کلمهای فراتر از کلیشههای سرد باقی نمیگذارد.
همۀ ما خواندهایم که از دکتر حسابی پرسیدند جهان سوم چگونه جایی است و او پاسخ داده جایی که اگر بخواهی مملکت خود را آباد کنی خانهات را ویران میکنند و اگر بخواهی خانهات را آباد کنی مملکتت را باید ویران کنی.
مشخص نیست این سخن واقعا از دکتر حسابی باشد یا نه، اما اگر از منِ ناحسابی بپرسند جهان سوم چگونه جایی است بیدرنگ پاسخ میدهم: جهان سوم، جایی است که در آن آدمها مفت میمیرند، مفت!
بیاییم تنها همین یک شاخص را معیار فرهنگ و توسعه قرار دهیم. این که در پایان آذر و پاییز مردمان و همشهریان ما چقدر مفت مردند،
مردن، حق است اما مفت مردن هرگز!
🖋️ امین بیرقدار
نظر شما